پسرم علیرضا پسرم علیرضا، تا این لحظه: 14 سال و 7 ماه و 4 روز سن داره

میوه ی زندگی

علیرضا روی صندلی بابایی حسن

پسر گلم شما صندلی بابایی را خیلی دوست داری و من از این فرصت استفاده میکردم و هر زمان کم میخوابیدی به منزل پدری خودم میبردمت تا بابایی مهربون با خواندن لالایی روی صندلیشان شما را بخواباند.   ...
7 بهمن 1392

16 ماهگی

  چهار دندان بالایی و پایینی و همچنین کرسیها یت در آمده است. جدیدا به کلید علاقه پیدا کردی و یکسره دست کلید را بر میداری و در جا کلیدی در فرو میکنی. تلفن را بر میدار ی و الو الو میکنی و روی شماره ها فشار میدهی پسر قشنگم. قهر کردن را یاد گرفتی و در زمان قهر کردن پشت به ما میکنی و می روی یک ج غصه میخوری . با گوشی من چند بار به مامانی و بابایی حسن بدون اینکه ما متوجه بشویم رفتی و با آنها صحبت کردی. (نی نی نانا) هر جا که عکس آقا را میبینی دست به سینه میگذاری و به آقا سلام میکنی. با ماشینت بازی میکنی و نی نی هایت را دعوا میکنی.   زمانی که حرم گنبد حضرت معصومه را میبینی دست به سینه سلام میدهی. مامانی...
7 بهمن 1392

14 ماهگی

نماز خوان مامان عاشق سجاده و تسبیح هستی انواع رنگهای تسبیح را مامانی برایت جمع کرده است  و شما خوشحال شدی. این عکس بعد بازی حسابی با تسبیحات هست که خسته هستی و اعصابت خورد شده است. محرم است و داریم میرویم روضه امام حسین(ع) دندانهای زیر چشم چپ راست در آمده است و همچنین دندانهای پایینی به زیبایی راه میرویی و کفشهای زیبایت را به پاهای کوچولوت می خورد و آنها را دوست داری. ماه محرم است و سینه زدن را یاد گرفتی با شما بسم ا...  و ا... اکبر را تمرین کردم  شما میگویی:اکبر و بِ قدت بلند شده است. شبها حسابی با، بابا حامدت قبل از خواب مسخره بازی در می آورید طوری که دو تایی هلاک میشود  و میخوابید. ...
7 بهمن 1392

15 ماهگی

به من میگویی امانه. بازی با آب را دوست داری پسر طلا ولی از حمام رفتن میترسی . این هم نمونه اش خراب کار من ورجان باغ خاله لیلا   مدام دور خودت میچرخی تا وقتی که از سرگیجه میافتی زمین . از کنارههای مبل بالا میروی. برنامه گل آموز را دوست داردی و صبح ها وقتی بیدار میشوی میبینی. همه برایت توپ میخرن آخه عاشق توپ هستی. از همه توپ به زور میگیری اینجا نگذاشتی بچه ها بازی کنند.   وقتی شیر میخواهی پشت سر هم میگویی اَم اَم اَم امان از زمانی که ذکر آب را دست بگیری خوابی زیبا بعد از تلاشی بسیار ...
7 بهمن 1392